یک کت بردار ، سرد است

در هشت ماه گذشته از زمان فارغ التحصیلی از WAAPA ، من در مورد کار ، زندگی و زندگی در شهرهای بزرگ شناخت خوبی داشته ام. یکی از این تحققات این بود که در بیشتر موارد ، لذت بردن از آب و هوای مطبوع و گرم و تابستان پرت به ظاهر بی پایان برای من اکنون به گذشته تبدیل شده است. در عوض ، من وظیفه این را بر عهده گرفته ام که عاشق زمستانهای تند و خنک و باد سیدنی باشم. من فکر می کنم از بسیاری جهات هوا به عنوان استعاره بزرگی از سفری که ما به عنوان بازیگرانی که از مدرسه درام خارج می شوند ، می رود. ببینید اشتباه نکنید ، سیدنی آب و هوای شگفت انگیزی را رقم می زند و هنگامی که این کار را انجام می دهد بسیار خوب است که بیرون بروید و جلال آن را بخورید ، اما در ماه های سرد سال ، حتی زمانی که خورشید بیرون است ، بارها می پرسم که آیا در زندگی دوباره گرم خواهم شد؟

 

در مدرسه نمایش ما این کنترل آب و هوا را داریم ؛ خواه این کوه لاولی باشد یا کنزینگتون ، WAAPA یا NIDA ، حمایت از آن مسساتی که دائماً ما را آزمایش می کنند و ما را به کار وادار می کنند ، ذهن ما را تیز نگه می دارد و اشتیاق ما به صنایع دستی ما را تقویت می کند. حفظ این نکته که بیرون رفتن یکی از سخت ترین قسمت های سفر ماست. به طور طبیعی این نیز یکی از مهمترین عناصر موفقیت مداوم است. مردم اغلب به درجه های درام می گویند سخت ترین چیز در مورد بازیگری رد است. چیزی که آنها روشن نمی کنند این است که بیشترین ضربه را به کجا می زند. نه فقط به مفهوم بعد از ممیزی ، بلکه حتی به مفهوم اول فرصت ممیزی هم نمی یابیم. ببینید من می توانم پس از استماع رد کنم به من فرصت داده شده است که سخت کار کنم و بهترین شخصیت را از خود نشان دهم ، صرف نظر از اینکه نتیجه در کتابهای من خوب است ، اما وقتی شخصیتی را می بینید که کاملاً مناسب او هستید و نمی توانید برای آن تست ممیزی بگیرید ، این می تواند دلسرد کننده باشد .

 

به دلیل این واقعیت ، یکی از مواردی که من واقعاً می خواستم به شما که ممکن است این مطلب را بخوانید انتقال دهم این بود: تمام تلاش خود را بکنید تا از یک ممیزی عصبی نشوید ، هرگز در یک ممیزی ارزشمند نباشید ، یا در آماده سازی برای آن تنبل باشید. زیرا در دنیای واقعی ممیزی ها بهترین دوست شما هستند. از آنها لذت ببرید تا زمانی که نتوانید در تئاتر یا فیلم ، کاری که چوب لمس برای همه شما اتفاق می افتد ، کار ثابتی را انجام دهید ، ممیزی کار شما به عنوان بازیگر است و باید حتی بدون دریافت قسمت ، پاداش آور باشد. من اخیراً شنیدم که آن هاتاوی در مصاحبه ای در مورد تست صفحه نمایش خود برای شوالیه تاریکی برمی خیزد (که من خیلی شرم آور آن را خیلی دوست داشتم ، می خواستم بلند شوم و در پایان کف بزنم) ، "شاید فقط 24 سال فرصت بازی در این شخصیت را پیدا کنم ساعتها در کل زندگی ام بنابراین من لذت می برم. "

 

این نوع نگرش است که به شما نقش می بخشد و اگر آن نقش را پیدا نکنید ، احتمالاً دفعه بعدی که کارگردانی انتخاب چیزی را انجام می دهد شما را به اتاق بازگرداند. واقعیت این است که شما برای هر نقشی درست نخواهید بود ، اما اگر بتوانید به عنوان شخصی که روند کار را دوست دارد و از هر فرصتی که به آنها داده شده استفاده کند ، در نزد کارگردانان و مدیران انتخاب شهرت پیدا کنید ، آنها زمان شما را به خاطر می آورند. این برای بلاک باسترها به سبک چریکی indie’s می رود. تمام آنچه را به دست آورده اید به آنها بدهید و همچنین بهترین دوست کارگزاران خواهید بود.

 

تنها توصیه دیگر من به شما در مورد تلاشهای شجاعانه برای جهش در نوامبر این است که دوستان خود را فراموش نکنید. با هم پیشرفت می کنیم. خواه نوشیدن با هم باشد ، با هم زندگی کنند یا با هم کار کنند ، دوستان شما کسانی هستند که شما را در روزهای سخت گذرانند. این همکاری آنها بعنوان هنرمند است که در شروع کار شما بهترین نتیجه را نیز به شما می دهد. زیرا دومین حقیقت بزرگ در زندگی در خارج این است که آفرینش ادویه زندگی است. این باعث می شود که آب چشم نواز و خلاق شما جریان داشته باشد.


تئاتر واقعی ما کجاست؟

زمان آن فرا رسیده که تئاتر استرالیا قدم بردارد و سهم خود را در آینده هویت ملی ما بازی کند. مدت زمان زیادی است که دوباره به لیست خسته خود از "Greats" انگلیسی قدیمی نشسته است ، و به بودجه دولت اعتماد کرده است و تقریباً فقط به ثروتمندان ما ، "Baby-Boomers" توجه می کند. چه اتفاقی برای حرکت "موج جدید" در دهه 1970 افتاد؟ ما همانطور که در زمان فدراسیون بودیم از تعریف "تئاتر استرالیا" فاصله داریم. مردم استرالیا به تئاتری نیاز دارند که ما می خواهیم به آنجا برویم. تئاتری که ارزش های ما را منعکس و ترویج می کند. تئاتری که کاملاً در اینجا و اکنون کاشته شده است ، به خصوص (با وجود اینکه) در عصر تکنولوژی قرار دارد ، و بسیاری از منابع تحریک قابل دسترسی برای توجه ما رقابت می کنند. ما به چیزی احتیاج داریم که ما را از نظر جسمی دور هم جمع کند و همه ما را مجبور کند که برای عقاید فردی خود بایستیم ، اقدامی انجام دهیم و کشور خود را به جلو سوق دهیم - یک تئاتر استرالیایی واقعی

 

این تئاتر می تواند راهی تحت عنوان "نگاهی آرام به زندگی" برای مبارزه با نگرش "پشت به حصار بنشینید" که مکارانه در فرهنگ ما رخنه کرده است ، مبارزه کند. روشی که در آن همه ما مسیرهای جداگانه و زندگی خود را طی می کنیم و اعتماد داریم که شخص دیگری ، بالاتر ، از تصویر بزرگتر مراقبت خواهد کرد و ملت ما را برای ما پیش می برد. این کاملا خوب عمل می کند تا اینکه ما ، به عنوان فردی از استرالیایی ها مجبور به تصمیم گیری می شویم و از طرف منافع بزرگ جامعه عمل می کنیم ... من آخر هفته در حالی که روح ضعیفی از یکی از اتاقک ها ناله می کرد ، من در توالت عمومی بودم. نیاز به آب آیا کسی مقداری آب دارد؟ احساس ضعف می کنم ... .کمک کنید! من برگشتم و به صف پنج خانم پشت سرم نگاه کردم. آنها فقط مستقیم به عقب خیره شدند - بی حرکت ، یخ زده از شوک خفیف که در چنین فروشگاهی مرتب ، متمدن و مدرن به سر می برد. چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد؟

 

اساساً ، وقتی حتی با یک بحران خفیف روبرو می شویم ، و هیچ اختیار بالاتری برای تخلیه مسئولیت نداریم ، همه ما خرگوش هایی می شویم که در چراغ های جلو گیر افتاده اند. اکنون این یک تعمیم بزرگ است؛ هنوز هم استرالیایی هایی وجود دارند که بدون توجه به شرایط بدون چشم برهم زدن ، به راحتی برای یک همنوع خود که نیازمند است جاسوسی می کنند. با این وجود واقعیت طاقت فرسا ، آیا ما در تعامل با یک "غریبه" فراتر از "قابل قبول" - به عنوان مثال "آب و هوای زیبا - آیا اعتبار یا پس انداز است؟" با زندگی خودمان در شکستن این موضوع ، ما رد اجتماعی می کنیم: "چه خزش" ، یا "او کمی شلخته است". و برای توجیه پایبندی به این قوانین نانوشته ، به خود می گوییم ، "جای ما نیست" ، "شخص دیگری متوقف می شود و به دختر فقیر کمک می کند." چه چیزی به ما این حق را می دهد که سبک زندگی خود را بالاتر از سبک زندگی شخص دیگر قرار دهیم - بهانه "ما آنها را نمی شناسیم" ؟! چه شد که ارزشهای کلاسیک Nous و Mateship در استرالیا اتفاق افتاد؟ یا آیا ما احتیاج به تجسم آنها را فراتر از شخصیتهای رسانه های اجتماعی خود احساس نمی کنیم؟

 

اکنون نوشتن این برای من بسیار خوب است یا شما باید آن را در سکوت بخوانید و موافق باشید - اما آیا شما یا من عادات و سبک زندگی خود را تغییر می دهیم؟ هرچند وقت یک پیام را از طریق روزنامه نگاری ، رمان ، نمایش های تلویزیونی یا تئاتر می خوریم و به طور عملی آن را در عمل خود حمل می کنیم؟

 

موج جامعه ما علیه ما است - به عنوان افراد. تغییر باید با کنار هم قرار گرفتن باشد. به همین دلیل ثابت شده است که تئاتر به عنوان یک شکل هنری در طول تاریخ یکی از م effectiveثرترین ابزارها در توانمندسازی مردم و تحریک تغییرات اجتماعی است. دلیلی وجود دارد که توسط هیئت های حاکم بر جوامع بی شماری مورد ترس و کنترل شدید قرار گرفته یا از آن خارج شده است - یعنی قدرتی که یک تئاتر با زمان بندی دقیق و با مهارت انجام می شود. این قدرت از گروهی از افراد حاصل می شود که به طور جمعی چیزی مهم ، منحصر به آن زمان را خلق می کنند و در ایجاد آن سهیم هستند. قرن ها خلاقیت های تئاتر اختصاص داده اند و این را به شکلی هوشمندانه به کار گرفته اند. آنها با محکم نگه داشتن انگشت خود بر نبض مردم خود ، کارهایی ساخته اند که زیرکانه ساخته شده است تا به طور ویژه در آگاهی اجتماعی جمعی فشار بیاورد و منجر به ایجاد یک شورش ، آتش سوزی در شهر ، کودتای سیاسی یا طوفان رسانه ای شود - و در نهایت مردم را از خواب بیدار کند و دستیابی به تغییرات اجتماعی.

 

بنابراین در سال 2012 ، زمانی که استرالیایی ها به شدت به یک نهاد اجتماعی احتیاج دارند تا ما را از پشت صفحه نمایش خود خارج کرده و به دو پای ممتاز خود برسانیم ، از نظر جسمی برای اعتقادات خود ایستاده ، اقدام کرده و ملت خود را به جلو حرکت دهیم - تئاتر استرالیایی واقعی ما کجاست؟


دانشکده درام بازیگری

بسیاری از بازیگران تازه کار اغلب تعجب می کنند که چگونه "موفق" شوند. به عنوان کسی که مطمئناً هنوز "موفق نشده است" (و با افتخار با قد دو متر ، یک نامزد بعید برای "ساختن آن") در اینجا توصیه بوت من است. من به طور خاص در حال بررسی این هستم که برای آماده شدن خود برای حرفه بازیگری چه کاری باید انجام دهید - آیا تحصیل در مدرسه تئاتر را دنبال کنید یا بدون آموزش وارد دنیای گسترده بازیگری شوید؟

 

من اخیراً وقتی کوین اسپیسی با تهیه کنندگی "ریچارد سوم" به سیدنی آمد ، یک کارگاه آموزشی انجام دادم و توصیه او این بود: قطار!

 

البته تعداد زیادی از بازیگران مشهور و با استعداد که آموزش ندیده اند وجود دارد و در واقع بسیاری از آنها نخبگان جهان را تشکیل می دهند. بنابراین رفتن به مدرسه تئاتر همه چیز نیست و پایان همه است. اگر از داشتن ظاهری شگفت انگیز خوشبخت هستید و بسیار پیش قدم هستید ، مطمئناً به آن ضربه بزنید. اگر حرفه بازیگری شما به اوج خود برسد ، فوق العاده است. اما غالباً همه چیز به این راحتی نیست و بسیاری از ما نسبتاً لکه دار هستیم. بنابراین اگر زشت هستید ادامه مطلب را بخوانید ...

 

برای آموزش

یک بار به من گفتند که یک دوره سه ساله بازیگری معادل ده سال حضور در صنعت است. بدیهی است که این یک جمله کلی است ، اما من حقیقت آن را می بینم. مسئله این است که پیشرفت به عنوان یک بازیگر عمدتاً به تجربه بستگی دارد.

 

در زمان خودم قبل از مدرسه نمایش ، من دو نمایشنامه اجرا کردم. منظورم از "نمایشنامه" این است که ، من روی صحنه ای بودم که چیزی می گفتم. با این حال ، در مدرسه نمایش من در هشت نمایشنامه حضور داشتم و کلاسهای روزانه را در تمام زمینه های بازیگری ، صدا و حرکت شرکت کردم. من همچنین در شانزده دانشجوی بازیگری دیگر از سراسر کشور با دسترسی به منابع عالی تئاتر در یک محیط بودم. پس از فارغ التحصیلی ، من همچنین یک "تور ویترین" را انجام می دهم تا به من کمک کند تا یک نماینده داشته باشم ، و در سالن اجتماعات متخصصان صنعت بازی می کنم. آیا شروع به دیدن مزایا می کنید؟ ملاقات یا دیده شدن برخی از این افراد در صنعت ممکن است سالها بدون حمایت یک موسسه آموزشی طول بکشد.

 

یا آموزش ندادن

البته بحث هایی برای هر دو طرف وجود دارد. برخی معتقدند که مدرسه بازیگری می تواند شما را محدود کند یا بخشی از علاقه یا "جرقه" شما را از بین ببرد. از نظر من ، این یک محیط بسیار مثبت بود ، که بسیار دلبازتر از "صنعت" دنیای واقعی بود. من به شما اطمینان می دهم "صنعت" یک پتو مخصوصاً دنج نیست. به این معنا نیست که بیرحمانه است یا مردم بی ادب هستند ، درست برعکس ، اما مردم در آنجا نیستند تا به شما کمک کنند تا به عنوان یک بازیگر رشد و پیشرفت کنید.

 

من با بازیگرانی صحبت کرده ام که احساس می کنند مکتب دراماتیک آنها را با مانع روبرو کرده است و متوجه شده اند که سیستم نهادینه آموزش بازیگری به درد آنها نمی خورد. آنها سه سال با مدرسه نمایش خود در تضاد هستند و از این کار بسیار کم می شوند.

 

اگر فعال هستید و می توانید وقت خود را صرف ایجاد روابط و پیشرفت کنید ، ممکن است آموزش بهترین انتخاب نباشد. من با تعدادی از بازیگران که عوامل بزرگی دارند و در حال حاضر در صنعت کار می کنند صحبت کرده ام و در مورد رفتن به مدرسه نمایش صحبت کرده ام. از نظر آنها این بهترین حرکت نیست.

 

همچنین یافتن آموزش با کیفیت بالا نیز مهم است. تحصیل در مدت سه یا چهار سال در یک مدرسه درام که ممکن است بهترین شهرت را نداشته باشد و یا فرصت های تمرین را نداشته باشد ، ممکن است هزینه و هزینه زیادی را صرف کند ، با پاداش کمی. گفتگوی مهمی که باید با خود داشته باشید این است که می خواهید چه نوع بازیگری باشید و چه چیزی مناسب شما ، شخصیت و نحوه کار شما است. شما خودتان را بهتر از دیگران می شناسید.

 

بنابراین آموزش ببینید!

توصیه شخصی من این است که وارد یک مدرسه تئاتر شوید. من لیستی از مدارس مهم بازیگری در سراسر جهان را تهیه کرده ام ، بنابراین تحقیق را شروع کنید.

 

هر مدرسه روش متفاوتی را ارائه می دهد ، بنابراین در ادامه هر مدرسه را بخوانید و از دوره آنها مطلع شوید ، سعی کنید با دانش آموزان یا فارغ التحصیلان فعلی ملاقات کنید تا نظر صادقانه ای را بدست آورید. من سعی می کنم تا آنجا که ممکن است برای مدارس امتحان بدهم و اگر در آن سال شرکت نکردید ، بروید ، روی مهارت های خود کار کنید ، و دوباره و دوباره سعی کنید تا زمانی که آنها شما را ببرند. داستانهای بی پایان وجود دارد که نشان می دهد چگونه بازیگران بزرگ شش بار یا بیشتر برای ورود به برخی از برترین مدارس درام صرف کرده اند ، بنابراین هرگز تسلیم نشوید!