نزدیک شدن به یک فیلمنامه

وقتی برای اولین بار به یک فیلمنامه نزدیک می شوید ، چه چیزی می بینید؟ آیا تخیل شما به سرعت دنیای مفصلی را ایجاد می کند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و نفس می کشند؟ یا ، شما مجموعه های دقیق ، چراغ ها و مخاطب یا دوربین را تصور می کنید؟ یا ، آیا بلافاصله پس از بازی در نقد و بررسی های خوب ، خود را در عمارت هالیوود نشسته و در حال سیگار کشیدن قبا با Channing Tatum هستید؟

 

برای هر یک از این روشها چیزی برای گفتن وجود دارد ، اما ارزش واقعی هر یک در یک ترکیب موفق و همکاری هر سه نشان داده خواهد شد.

 

بیایید از هملت به عنوان مثال استفاده کنیم.

 

اعلان حسابرسی: مرد 20 تا 30 ساله شدید ، احتمالاً خودکشی با لبه. خوش قیافه اما همچنین باهوش ... در صورت امکان. به گاسلینگ فکر کن متن پیوست شده است

 

رویکرد 1: دنیای واقعی

شما شاهزاده ای هستید که پدرش توسط برادرش (عموی شما) ، که اکنون با مادرتان خوابیده است ، کشته شده است. دیوارهای قلعه از سنگ واقعی ساخته شده است. بادهای سرد دانمارک شما را سرد می کند. گفتگوها واقعی است. روابط واقعی است. با خواندن سطور ، شما از آپارتمان استودیوی خود به جهان / زمان / مکانی دیگر منتقل می شوید که در آن حوادث نمایش اتفاق می افتد. زندگی واقعی. مرگ واقعی

 

ارزش: نزدیک شدن به اسکریپت مانند این عملکرد شما را با پایه ای محکم از طبیعت گرایی و صداقت پایه ریزی می کند. تعاملاتی که شخصیت شما با دیگران دارد صادقانه و اصیل خواهد بود. مخاطرات هر صحنه متناسب با متن آنها و به اندازه زندگی واقعی سیال خواهد بود. تنها اجراهای افراطی متعلق به شخصیت های زیاده خواه خواهد بود. بودن یا نبودن..؟ ترسناک نخواهد بود زیرا این یک سوال واقعی است که توسط یک شخص واقعی در زمان سرخوردگی پرسیده شده است.

 

رویکرد 2: چشم پرنده

شما خود را با لباس ، در نقش یک شاهزاده می بینید که دقیقاً شبیه شما است. بازیگر مقابل نقش عموی شما را بازی می کند که پدر شما را کشته است و اکنون با مادر شما با رابین رایت بازی می کند. دیوارها واقعی نیستند و هوا برای راحتی مخاطب کنترل می شود. اما می فهمید که باید تظاهر به سرد بودن کنید. هنگامی که فیلم نامه را می خوانید ، به یک مرحله یا تمرینات منتقل می شوید که در آن شما و دیگر اعضای بازیگر خود را آماده می کنید تا یکی از بزرگترین داستانهایی که گفته شده است را بگویید. شما به سمت دکه ها روبرو می شوید تا بخوبی روشن شوند ، صدای خود را بلند می کنید تا شنیده شوید و دوستان جدید خود را با شمشیر نمی کوبید.

 

مقدار: نزدیک شدن به یک اسکریپت از این طریق عملکرد شما را عملکردی نگه می دارد. تعاملات شما با دیگر بازیگران روی صحنه به طور دقیق داستان را روایت می کند بدون اینکه کسی را در معرض خطر قرار دهد. مخاطبان به داستان دعوت می شوند و می توانند از هر کلمه ، بیان و سکوت لذت ببرند. کارگردان مجبور نیست که عملکرد شما را متناسب با مخاطب تغییر دهد زیرا شما از قبل از حضور او مطلع هستید. این روش همچنین به شما کمک می کند تا خود را از شخصیت خود جدا کنید - که اگر می خواهید زندگی شخصی خود را خارج از نمایش حفظ کنید ، اغلب در نمایش های طولانی مدت مهم است.

 

رویکرد 3: آینده

شما خود را هنگام تماس پرده ای تصور می کنید که لباس می پوشید ، به طور قابل توجهی خوش تیپ تر از آنچه که هستید هستید. سایر بازیگران به شما تشویق می کنند چون امشب کاملاً آن را شکستید. زنان زیبا درب صحنه شما را ملاقات می کنند و خماری وجود ندارد. کوین اسپیسی برای دیدن نمایش شما می آید و فقط ممکن است در فصل 6 House of Cards بخشی از شما باشد…

 

ارزش: شما در هر تست ممیزی پتانسیل را می بینید. شما گرسنه موفقیت هستید که عفونی است. رویکرد آرزوی شما را مجبور می کند که سخت در بهبود کار خود و بازیگر بهتر شدن تلاش کنید. بله ، تمرکز روی ایفای نقش خطرناک است - اما هنوز یک چیز مفید در این روش وجود دارد.

 

ترکیب موفقیت آمیز این رویکردها برای هر بازیگری بسته به تعصب طبیعی آنها متفاوت خواهد بود. برای برخی ، تمرکز بیشتر بر روی دنیای واقعی نمایش مانع از پر کاری و احساس نیاز به چیزی بیش از آنچه هستید هستید. برای دیگران ، داشتن دید بیشتر یک پرنده به کار مرحله کمک می کند و در جهت گیری گیج کننده مقاوم می شود. و سپس ، برای تعداد کمی از افراد ، تمرکز بر آینده به جلوگیری از اتلاف وقت در بازی در نقش هایی کمک می کند که کار خود را به مسیر صحیح نمی رسانند.

 

یک چیز مطمئناً ، هر رویکردی که داشته باشید ، امیدوارم بخشی را بدست آورید!

 

مگر در مواردی که ، من هم ممیزی می کنم ...

 

چوکاس