سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقصد ناشناخته: اولین کنسرت من

من از یک مدیر انتخاب بازیگر شنیدم که به او می گفت مثل یک مدرسه اخیر مدرسه درام است که از او پرسید "بزرگترین نکته شما هنگام ورود به این خط کار چیست؟" پاسخ او - "از آن خارج شوید". "اگر به آرامی از انجام هر کار دیگری لذت می برید ، این کار را انجام دهید" ، او همچنان ادامه می یابد که لبخند بر روی صورت بازیگر جوان می بارد. من فکر کردم که در برابر رد شدن از شکست های متعدد خود در دیسکوهای مدرسه ایمن می شوم ، اگرچه رد شنوایی عمیق تر است و به سرعت پیر می شود ، عمدتا به این دلیل که توضیحی در این مورد وجود ندارد. هیچ ناامیدی بزرگتری مانند دریافت تماس از طرف نماینده شما وجود ندارد - نشانه خوشحال بودن جعلی - "سلام مادر ، بله همه چیز خیلی خوب پیش می رود ، من بازخورد خوبی می گیرم ..." شاید چیزی که ترسناک تر از یک هفته دیگر بدون کار است ، واقعاً فرود آمدن است و مکیدن نیست - بنابراین من اینجا هستم که یاد اولین کار "حرفه ای" خود (که در واقع به معنای مقدس است که حقوق می گیرم) هستم.


از ترس از دست دادن اعتبار در پاراگراف بالا ، باید به شما اطلاع دهم که در واقع در سال آخر تحصیل در دوره تئاتر اولین اجرای خود را به ثمر رساندم. من می دانم - چه لعنتی راجع به سختی ، طرد و دروغ گفتن به پدر و مادرم می دانم ، من خوش شانس بودم که یک نقش اصلی را در یک شرکت تئاتر حرفه ای داشتم نه شش ماه از آموزش. با این حال ، وقتی داشتم جاده را برای برخی از تغییر نقره ها پرداخت می کردم تا هزینه قطار به نیوتاون را برای برخی از غذاهای خوشمزه Hare Krishna بپردازم ، نمی توانستم احساس کنم که دوباره به اوج رسیده ام - و فکر کردم آیا کسی تحت تأثیر قرار گرفته است یا از راه دور من را به یاد می آورد اولین حرفه ای آیا من قهرمان فراموش شده دیگری هستم که با سرعت و گردش مالی بالای این دستگاه بی رحم بلعیده شده ام؟


بله احتمالا.


اما من فهمیدم که مهم نیست تحت تأثیر خود قرار بگیرید. این نقش اکنون زیر کمربند شما است ، بگذارید تجربه و اعتماد به نفس شما ریشه دواند و آن را به اتاق ممیزی بعدی بیاورید. به نظر می رسد ، اما این پایان مقاله نیست.


نکته برجسته برای من کار با بازیگران قدیمی و باتجربه بود. این اولین بازی من در خارج از یک م institutionسسه بود و بنابراین اولین بار بود که در سن خودم بازی می کردم در مقابل بازیگران نیز با سن خود (نسبتاً) بازی می کردم. نه تنها تکیه بر پودر بچه برای تأمین سن ، نه تنها طراوت بخش بود ، بلکه آنچه بیش از همه من را به هیجان آورد این بود که این بازیگران باتجربه چگونه بیست ، سی ، چهل ، پنجاه سال در این حرفه شاداب و هیجان انگیز بودند. آنها هنوز هم جرقه ، عصبی بودن و انرژی شخصی را داشتند که برای اولین بار در حال انجام بود. همه آنها مشاغل دیگری داشتند - جرقه ، باغبان ، معلم. این که شعله خلاق عمر طولانی دارد ، باعث دلگرمی و تسکین عظیم شد.


کار با افراد حرفه ای ، چه بازیگر و چه گروه در طول دوره تمرین ، هم شادی آور بود و هم اعتماد به نفس. این در واقع به من یادآوری کرد که بازیگری یک شغل ، یک حرفه است. همانند سایر مشاغل ، شما را از حقوق ، آزادی های خاصی برخوردار می کند و نقشی در جامعه دارد. بازیگری نحوه تأمین معاش است و این تنها احترام دارد. و احترام همان چیزی است که به شما داده می شود. شب افتتاحیه این را تا حدودی به شکلی فاخر منعکس می کند. در نوشیدنی های بعد از نمایش ، شما هنوز در محل کار خود هستید. وقتی بلافاصله به نوار نزدیک شدم و چند آبجو خواستم این موضوع را به من یادآوری کرد تا بتوانم هنگام کار در اتاق دو مشت بزنم - بهترین ایده نیست. با پرتوی مخاطب ، مشترکان ، عکاسان ، بازرسان و اعضای هیئت مدیره که به شما می گویند چقدر نمایش را دوست دارند (دروغ می گویند یا واقعاً مهم نیست) ، مجبور شدم به خودم یادآوری کنم که استخدام تئاتر هستم شرکت است و نه تنها آنها بلکه خودم را به عنوان یک هنرمند حرفه ای نمایندگی می کنم. و کار سخت آن برای یک هنرمند سخت نیست که به سرعت به عنوان فردی بی ادب ، خسته کننده ، مغرور یا شل و ول دست پیدا کند ، زیرا قضاوت در مورد مردم خیلی سریع است و آنها آن را دوست دارند. من سریع فهمیدم که بهترین پاسخ به انتقادی ناآگاهانه که به شما وارد شده ، لبخند زدن ، سر تکان دادن و تشکر از آمدن آنهاست. من آن شب از خیلی ها تشکر کردم.


گرفتن یک حقوقی ثابت برای هر جمعه عالی بود. اما با قدرت زیاد (نرخ اتحادیه) مسئولیت بزرگی به وجود می آید. بازی A مطلق خود را به اولین شغل خود بیاورید. تحت تأثیر قرار دادن کارگردان و سایر بازیگران قرار بگیرید - در مسیر ممکن است نام شما را به چیزی بزرگتر پیشنهاد دهند. به خود شک نکنید ، ثابت کرده اید که به اندازه کافی در آنجا هستید ، فقط کار سخت انجام دهید و حقوق خود را بدست آورید. اخبار در مورد اخلاق شما به سرعت پخش می شود و درها باز می شود.


کاش می توانستم اسامی افرادی را که در اولین کارم با آنها کار کردم ذکر کنم. زیرا آنها برجسته بودند. این قلبم را گرم کرد که می دیدم این پیشکسوتان فصلی به همان اندازه ، اگر نه بیشتر از آنچه در مدرسه درام بازی می کنیم ، بازی می کنند. روی صحنه و خارج (به شرطی که کفش یا دید کارگردان را به خطر نیندازد - این همیشه مهم بود). آنها کار خود را جدی گرفتند اما نه آنقدر جدی که دید خود را از اینکه ما چه هستیم و هدف ما در جامعه چیست از دست بدهند. آنها به من یاد دادند که اگر دیگر لذت نمی بری ، ارزشش را ندارد. برخی از آنها بررسی ها را می خوانند ، بیشتر آنها این کار را نمی کنند - همه اینها یک منحنی یادگیری است. هرگز وجود نخواهد داشت یک اجرای بی عیب و نقص ، یک نمایش بی نقص ، یک تولید بی عیب و نقص - چرا چنین چیزی را می خواهید؟ جایی برای رفتن وجود نخواهد داشت. ما هم به دنبال آن نمایش کامل نیستیم. من از همکار خنده دار شصت و چند ساله خودم پرسیدم که وانمود می کند روده های خود را در سطل شستشوی اتاق تعویض ما آزاد می کند - ... پس چه چیزی را جستجو می کنید؟ حقیقت؟ »،« شاید »او پاسخ می دهد« احتمالاً نه. اما هرچه باشد ، پیدا کردنش بسیار سرگرم کننده است ".


چند بار جمله "این در مورد سفر است ، نه در مقصد" را شنیده اید "خوب اجازه دهید به شما بگویم ، این در مورد سفر است ، نه مقصد. اولین کنسرت من شروع کار من بود ، برنامه ای که هرگز فراموش نمی کنم و امیدوارم که هرگز به مقصد نرسم و نمی دانم کجاست ، کی است یا چرا است.